خلاصه کتاب: تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروهای مختلف را در ذرهذرهِ خونش حس میکرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی اگر دشمن؛ یکی از عزیزانش باشد!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاتوق رمان – دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.