خلاصه کتاب: تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروهای مختلف را در ذرهذرهِ خونش حس میکرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی اگر دشمن؛ یکی از عزیزانش باشد!
خلاصه کتاب: شاپرک غصه مخور، روزگار بغضاش میشکند.
معشوق ما درِ قلبش را روزی به روی ما میبست!
حرفهای ناگفتهای که میان شاپرک و عشقش باقی مانده است؛
سخنانی که زبان از بیان آن قاصر است
حتی اگر از زبان نیز جاری میشدند، خوراک هیچ گوشی نمیبودنند.
تقدیر ما انسانها اینگونه بود، یکی بود و یکی دیگر نبود...
خلاصه کتاب:نسیم، دختری که بعد از اتفاقات مشکوک و ماورائی که توی زندگی براش رخ میده کنجکاو به دونستن حقیقت میشه که چرا این اتفاقات براش افتاده و اون رو به چالشهای زیادی کشونده؛ با موجودات و اجنه درگیر میشه که نسیم رو به اشتباه با یک شخص یا موجود دیگهایی گرفتن.
با افرادی آشنا میشه از طبار سیاهی و آتش؛ عشقی که بین خاک و آتش پدیدار میشه، خاکی که قراره اون آتش رو خاموش کنه.
سرنوشت این کنجکاوی و آشنایی نسیم با این افراد چی میتونه باشه؟
عشق یا سوختن؟
خلاصه کتاب:از همان ابتدا مشکلات خانوادگی کلافهامان کرده بود و هرکس هم که میرسید نظری میداد.
همیشه با خود فکر میکردم که آیا ممکن است که روزی دیگران از نقش مشاور کار کاشته بیرون بیایند و کمی سرشان را از زندگیامان بیرون بکشند؟
تا اینکه همسایهی فضولمان عملیات انتحاری خود را شروع کرد و من در شگفت از این سطح از تاثیر گذاری وی.
دختر قصهی ما که اسمش هست سرین و ۲۴ سال داره اما با شیطنتهایی که انجام میده و باعث خندهی همه میشه یه روزی بایه تصادف سبک زندگیش از این رو به اون رو میشه!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاتوق رمان – دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.