خلاصه کتاب: تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروهای مختلف را در ذرهذرهِ خونش حس میکرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی اگر دشمن؛ یکی از عزیزانش باشد!
خلاصه کتاب: مردی دوستدار نوهاش است، همان تازه عروس. شبی شوم و ناگوار عدهای از خدا بیخبر در خانه را کوفتند. نه معلوم بود قصه چیست و نه چه کسی قصه را نوشته است. فقط عروسکهای خیمه شب بازیای شدند برای اجرای قصه، تفنگ به دست وارد صحنه میشود، مردی که دوستدار نوهاش است. اما کسی نمیداند که در پایان قصه لباسهای خونی پیرمرد است که میآید.
خلاصه کتاب: این بار سارا در ورایی از دریای نااُمیدی به سر میبرد و از دوستان جادوییاش دور افتاده است. با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکند و روزهای آخر زندگیاش را میگذراند اما دارا او را از این وضع نجات داده و دوستانش را به یاری میطلبد.
آری! دوستان جادویی سارا و دارا دست به دست هم آمده و سارا و دوست جدیدش نوید را راهنمایی میکنند و ماجراهایی در دنیای جادویی دیگر رخ میدهد.
خلاصه کتاب: او “مــرد“ است
خوابش از تو کوتاهتر و خواب ابدیش از تو طولانی... .
آسایش برایش مفهومش آسایش توست، پس صبح تا شب در پی آسایشی است که
سهمش را از عشق تو می جوید... اگر آن را دریابی!
دستهایش از تو زبرتر و پهنتر است... .
تا به حال به دستهایش نگاه کردهای؟ هیچگاه بدون خراش و زخم دیدهای؟
خلاصه کتاب: دنیایی ماورایی عشق نادرست شیطان و خوناشام بر دختری پریزاد و خداوندی که بر تمام آفریدگانش مهربان است و در سرانجام شیطانی است که روحش با پریزاد یکی خواهد شد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پاتوق رمان – دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.